You are currently viewing و تنها باد می‌داند

و تنها باد می‌داند

قطع: رقعی

تعداد صفحات: 416 صفحه

لابد دوباره خوابم برده بود، چون وقتی ناگهان به خودم آمدم دیدم دوباره غوطه‌ورم. در آب و مه غلیظ گم شده بودم. از نگرانی ناله کردم. مطمئن بودم خواب دیده‌ام که نجات پیدا کرده‌ام. بعد متوجه شدم دست‌وپا نمی‌زنم و در حال غرق شدن هم نیستم. فهمیدم غوطه‌ور نیستم و کسی دارد بلندم می‌کند که از قایق به اسکله منتقلم کند. تخته‌های چوبی را زیر گونه‌ام حس کردم و کف دست‌هایم به چوب کهنه و مربوط اسکله کشیده شد.

و تنها باد می‌داند – ایمی هارمن

نشر نون

Leave a Reply