You are currently viewing لانه کاغذی
لانه‌ی کاغذی

لانه کاغذی

قطع: رقعی
تعداد صفحات: ۱۵۰ صفحه

همه چیز کمی تار بود. در یک جور غار زیبا ایستاده بودم، دیوارهایش مثل پارچه سفید برق می‌زدند، انگار از بیرون به آن‌ها نور تابانده شده بود. فرشته‌ها در هوا معلق بودند و به من نگاه می‌کردند. فقط یکی از آن‌ها، که خیلی نورانی و سفید بود، به من نزدیک شد. نمی‌دانم چطور اما می‌دانستم خانم است. از بدنش نور جاری بود. خیلی تار می‌دیدمش، اصلاً شبیه آدم‌ها نبود. چشم‌های بسیار بزرگ تیره داشت و نوعی یال، که از نور ساخته شده بود، و وقتی حرف می‌زد، حرکت دهانش را نمی‌دیدم، اما کلماتش را حس می‌کردم، مثل نسیم صورتم را نوازش می‌کرد، و کاملاً حرف‌هایش را می‌فهمیدم.

او گفت: «ما به خاطر بچه اومدیم. اومدیم کمک کنیم.»

لانه کاغذی – کنت آپل

پرتقال

Leave a Reply